صد و یازده...ابله

ساخت وبلاگ
سلام وبلاگ

دلتنگ نوشتن بودم

دلتنگ نوشتن خزعبلات ذهنیم تو اینجا بودم

عجب زمانایی داره برام سپری میشه

چه چیزایی رو که از سر نگذروندم

تا پای مرگ رفتم

تا فکر کشتن یک عدد من

به زندگی بدون من

به دوستای بدون من

به اینجا بدون من های زیادی فکر کردم

و در نهایت فهمیدم من هستم یک ابله

هیچ هیچم

از هیچ هم هیچ ترم

بدون ذره ای جربزه و عرضه

امروز دلم میخواست جای فاطی من باشم

امروز خیلی چیزا دلم میخواست

هر روز خیلی چیزا دلم میخواد

چقد بده خواستن و نرسیدن

وقتی سحر داره از خواستگاری عباس از من جرف میزنه دلم میخواد بالا بیارم رو زندگیم

وقتی از میلیاردر بودنش و احمق بودن من میرسه حرفاش دلم میخواد عق بزنم رو زندگیم

وقتی داره از دلتنگی های بی حد و مرزش و علاقه بین خودش و مهران میگه دلم میخواد چنگ بزنم به گلوم

وقتی وقتی وقتی...

حسرت اه گریه تظاهر دروغ حالت تهوع

چه کلمات چندش اوری دارن محاصره میکنن عرصه تنگ زندگی نکبت منو

من هستم یک ابله ،به قول خودم سلام ابله

"تویی که کامنت مییزاری اسم خودمو صدا میزنی و ایمل میزاری من نمیتونم ایملتو باز کنم اگه هر چیزی جز ایمل داری بزار و درضمن من نمیدونم تو کی هستی"

یا حق

حرف شصتو نهم...زندگی بعد از کنکور...
ما را در سایت حرف شصتو نهم...زندگی بعد از کنکور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : niyazbano76 بازدید : 87 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 21:24