حرف دویستو شصتو سوم.....پیرهن مردونه ی سورمه ای

ساخت وبلاگ

سلام وبلاگ

نمیدونم پریودم یا چی

شایدم وایبی که موزیک داریوش تو اتاق ایجاد کرده باعثش شده

واقعا نمیدونم

در حال گذاشتن مانتو ها توی چوب لباسی و آویزون کردنشون یهو چشمم میخوره به پیراهن سرمه ای چهارخونه ای که خیلی سایزمه

رنگ و روش رفته ولی برام عزیزه

به حد و میزانی همراه خودش خاطره داره که من میشینم کف اتاق میرم تو فکر این که چطور شئ به شئ اینجا میتونه که برای خودش یه بغل پر باشه از روز و شب و خاطره و خنده و گریه

لخت میشم و پیراهن رو به تنهایی تنم میکنم

سفیدی و صافی پاهام یه تضاد خیلی قشنگ داشت با این سورمه ای رنگ و رو رفته

یقه ای که ناشیانه بستم و کج و کوله اس ولی استخون قشنگ ترقوه ام نمیذاره زیاد بهم ریختگی یقه به چشم بیاد

موهایی که دیگه خیلی بلند شده و بعد از ورفایل جدیدم این روزا همه تو تلگرام بهم پیام میدن دختر باز که موهای تو خیلی بلند شده

این لامصبا رو چی میزنی که اینقدر خوشکل و خوش حالتن؟

چی میخوری تو که اینقدر تند بلند میشن؟

موهام گوجه بستم بالای سرم و اتفاقا خیلی قشنگ فیکس شده

چتری هایی که دیروز یه مقدار کمی بهش حالت دادم رو پیشونیم ریخته و منو قشنگ تر کرده

وبلاگ واقعا منو قشنگ تر کرده

من به آیینه نگاه میکنم و یه عالمه قشنگی میبینم

میرم جلو زل میزنم به لبام که رژ لب نصفه و نیمه داره از وقتی از بیمارستان اومدم لبای قشنگی که همیشه در مورد قشنگی شون شنیدم از این و اون......

مژه های پرپشت حالت دار و فر خورده ای از وقتی تتو بن مژه کردم قشنگی شون چند برابر شده

نگاهم قفل مردمک سیاهی میشه که دیگه طاقت نداره و کم کم داره میلرزه!!!

میدونی ویلاگ دنیا پر شده از آدمایی بی رحمی که اگه درست چشماشون رو باز کنن خیلی چیزا به چشمشون میاد خیلی چیزا.......

نشستم کف اتاق

لب تاب گذاشتم رو پام

صورتم خیس از اشک شده

و نمیدونم با این اتاق بسته ی ذهنی که تاریک ترین جای جهانه

و برای رفتن و اومدن خاطرات اصلا حاضر نیست از من اجازه بگیره دقیقا چه کاری ازم برمیاد!

جدی وبلاگ چطور میشه عشق رو ندید؟!

یعنی کجای زندگی برمیگردیم عقبو نگاه میکنیم و میگیم عه همون یه بار بود ها

جدی جدی همون یه بار بود

یا حق

حرف شصتو نهم...زندگی بعد از کنکور...
ما را در سایت حرف شصتو نهم...زندگی بعد از کنکور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : niyazbano76 بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1402 ساعت: 18:20